ای کاش آدمی وطنش را
مثل بنفشه ها
در جعبه های خاک
یک روز می توانست
همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست;
در روشنای باران
در آفتاب پاک!
شفیعی کدکن
اعتباری
به خروسِ سحری، نیست دگر
دیر خوابیده و
برخاسـتنـش دشـوار است
کوک کن ساعتِ خویش !
که مـؤذّن، شبِ پیـش
دسته گل داده به آب
سرزمینم خاک افسونگر دل خاورمیانه
نام تو تاریخ تو مردان
کویت جاودانه
من زن ایرانی ام ایرانی
از جنس تن تو
هم صبور و هم غیورم طفلی
از آبستن تو
من زن ایرانی ام همسایه
و هم نسل شیرین
خواهر تهمینه و هم قصه ی
پوران و پروین
من زن ایرانی ام اهل
تمدن
زاده پارس مثل دریا میخروشم
من خلیجام تا ابد فارس
من زن ایرانی ام یک چشمه
شرم ناب دارم
قد صدها سد سیوند پشت
چشمم آب دارم
من زن ایرانیم می سازمت
با خشت جانم
میزنم تا سقف تو صدها
ستون با استخوانم
من زن ایرانی ام ایرانی
از جنس تن تو
هم صبور و هم غیورم طفلی
از آبستن تو
هیلا صدیقی