خداحافظی کلا مقوله ی سخت و دوست نداشتنی زندگی هر کسی ست, خداحافظی از عزیزی که برای همیشه ترکت می کند و باید او را به دل زمینی خاکی بسپاری و تا آخر عمر با خاطراتش آب شوی, خداحافظی از روزهای شیرین دانشجویی, خداحافظی از کاری که دوستش داشتی و به هر دلیلی مجبور به ترکش هستی, خداحافظی از... از هزاران اتفاق و انسان دوست داشتنی که برنمی گردند.
خداحافظی با تنها بیست و پنج سالگی دوست داشتنی عمر هم به نوبه خودش سخت است, اصلا غم نهفته در ذات روز تولد برای همین خداحافظی هاست. روزها می گذرند و ما هم باید با همان سرعت همراهشان شویم.
بیست و پنج سالگی خوبی تمام شد و بیست شش سالگی بهتری آغاز خواهد شد.
با اطمینان می تونم بگم تو زندگیم چیزی نبوده که واقعا و با تمام وجود و قلبم طالبش باشم و بهش نرسیده باشم, دیر و زود داشته ولی همیشه همونی شده که میخواستم, به همون چیزی رسیدم که آرزوشو داشتم, از این بابت همیشه خدا رو شکر میکنم, چون بی شک خدا همیشه حواسش خیلی خیلی بیشتر از حق من بهم بوده و البته بعد از این هم هست.
این بار علاوه بر تلاش خودم نیاز به چیزی دارم ک بهش میگن شانس یا اقبال.مثل همیشه با توکل به خدا شروع میکنم و امیدوارم به آینده.
کاش یه روزی از همین روزا بیام و براتون بنویسم که این بار هم رسیدم, این بار هم شد آنچه باید میشد.
ممنونم که برام دعا میکنید...
کاش یه روزی بفهمیم عاشورا چیزی فراتر یک جنگ نابرابر بود.
پیام حسین چیزی جز مظلومیت خود و خانواده اش بود.
دلسوزی برای حسین و ابوالفضل بزرگترین توهین به بزرگ مردان تاریخ زمین است.
کاش تحفه ی این محرم کمی معرفت درک عظمت عاشورا باشد.
+خیلیا رو دیدم، میگن آدم دلش میسوزه برای امام حسین که این همه سختی کشیده !!!