آقا جونم سلام؛
یادمه اون موقع ها که بچه بودم همیشه برام مسئله بود که چرا من بهت میگم "آقا" مثل همه بچه های دیگه "بابا" نمیگم، فکر میکردم شاید یه چیزی بین ما متفاوته ولی نمیدونستم اون چیه، چندین بار تلاش کردم بابا صدات کنم تا مثل بقیه باشم ولی نمیشد؛ اصلا انگار قدرتشو نداشتم. خیلی وقته این چیزا برام اهمیتی نداره، چطوری صدا کردنت مهم نیس، مهم اینه که صدات کنم.
همیشه وقتی با پدرای دیگه مقایسه ت میکردم همه وجودم میشد افتخار به وجود پدری مثل تو. کسی که متفاوته، خوبه خیلی خوب، کسی که خیلی قشنگ فکر میکنه، کسی که خیلی خیلی مهربونه، کسی که همیشه از چشمای خسته ش آرامش میباره، کسی که وجودش نه تنها تعادل و آرامش خونه س که کل محل یه روز نبودنش رو حس میکنن و دلتنگش میشن.
میدونی آقا، این روزا عجیب حس میکنم نفسم به نفسات بسته س، این روزا وقتی خستگی و دردت رو میبینم قلبم پاره پاره میشه، میشه ازت بخوام همیشه پیشم باشی، میشه همیشه چراغ و روشنایی قلب و زندگی من باشی.
آرزومه اگه روزی مردی خواست بشه مرد زندگیم مثل تو باشه، میدونم که هیچکس مثل تو تو دنیا نیس ولی حداقل شبیه تو باشه، یکم از این همه خوبی تورو داشته باشه.
بابای خوب خودم خیلی خیلی دوستت دارم، تو تنها و تنها تکیه گاه پشت گرمی منی، همیشه کنارم بمون. اقاجون بزرگترین و دوست داشتنی ترین مرد دنیای کوچیکم خیلی حرف برات دارم ولی فکرام کلمه نمیشن خیلی وقته، شاید یه روزی خیلی بیشتر ازت نوشتم.
روزت مبارک آقاجون
دخترک ته تغاری تو صدیقه
خدا حفظشون کنه
منم که یه بار دیدمشون
احساس کردم که چقدر دوستشون دارم
ممنون... خدا همه پدرارو حفظ کنه
افرین صدیقه جووون عجب وبلاگی
منم به همچین پدر بزرگی افتخار میکنم,o.
زنده باشی جوجه
این جمله هم خیلی قشنگه فرشته سیبیلوی من روزت مبارک
!
بابای تو که سیبیل نداره!!
با احساس نوشتی
خداوند عمر طولانی به آقاجونتون عطا کنه
ممنون