خیلی دور، خیلی ..؟..


نوشتن چه فایده دارد وقتی تو نمی بینی، نمی خوانی، نمی شنوی یا لااقل خودت را به ندیدن و نخواندن و نشنیدن میزنی؛ وقتی انکارم میکنی.


هر چه دور شوی چشمانت داد می زنند نزدیکیت را!



نظرات 7 + ارسال نظر
سهراب پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:03

خانم اجازه !
بخدا ما می خونیم !!!

شما که همیشه بودین و ما بابت این بودن همیشه شاکریم
سربلند باشی همیشه

رهگذر جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:03

خیلی قشنگ نوشتی...

ممنون عزیزم

مسلم بیگ زاده جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 20:44 http://daftar-ensha.blogsky.com

...
تو وجود آدما
حس آشنایی هست
...

نمیدونم. واقعا هست؟؟؟

مسلم بیگ زاده جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 20:50 http://daftar-ensha.blogsky.com

خوشبختانه شما به روز بودین و هستین.
مرسی از اینکه سر زدین
بله...
معلممون شیوه جالبی رو به کار برده بودن.
نمی دونم بقیه همکلاسی ها هم گول خورده بودن یا نه...

فاطمه جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 21:11

بنازم به این ذوقت قلمت وحست...

همه اینایی که گفتی منم؟؟؟؟!

.::: Stifling ~ سُکوتِ صدا :::. جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 23:06 http://eagle-eyed.blogfa.com

و این بدترین اتفاق برای احساس آدمی ست...

ناگزیر است !!!

نرگس یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 18:50 http://nbeheshti.persianblog.ir

حالا خداییش اینکه باید بخونه و نخونده کیه؟!!!!!!!!

یواشکی بگو
به هیشکی نمیگم!

سلام خانم دکتر . خدا قوت
مخاطب خاصی نداره نوشته ولی اینو مطمئنم که اونی که باید بخونه نمی خونه :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد