-
راه!
دوشنبه 5 تیرماه سال 1391 19:05
راه رفتنی رو باید رفت. ولی راهی رو که باید برگردی اصلا نری خیلی بهتره. هر یه قدمی که به جلو برمیداری باید صد قدم با هزارتا سختی برگردی عقب تا برسی جای اولت. تازه اون موقع می فهمی هر چقدر هم بری به جای اولت نمی رسی! اونجا رو همون موقع که رفتی پشت سرت خراب کردی. هر قدر راهی که میری قشنگ تر و راحت تر باشه برگشتش سخت تر و...
-
قلم، حقیقت مطلق است
دوشنبه 29 خردادماه سال 1391 17:14
ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ ( نون، سوگند به قلم و آنچه مىنویسند)-(قران کریم- سوره القلم/آیه 1 ) قلم توتم من است (دکتر علی شریعتی) " بیست و هفتم رجب امسال(91) روز بعثت نبی اکرم اسلام(ص) وبیست ونهم خرداد سالروز عروج معلم بزرگ شریعتی است. این تقارن را به فال نیک میگیریم. گرامیداشت هر دو مناسبت در گرو...
-
گزارش رسمی!!!
شنبه 27 خردادماه سال 1391 15:22
بر اساس گزارش رسمی ؛ زندگی خوب و شاد و آرام است نهراسید گوسفند عزیز! گرگ هم مثل بره ها رام است بر اساس گزارش رسمی ؛ بهترین سال ، سال جاری بود پر تحرک ، پر از نشاط و شتاب ، مثل خرکیف و خرسواری بود شعری زیبا از استـــــاد اسماعیل امینی بر اساس گزارش رسمی ؛ زندگی خوب و شاد و آرام است نهراسید گوسفند عزیز! گرگ هم مثل بره...
-
عشق ممنوع!
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1391 16:06
خسته وکلافه نشست. نمیتونست فکرشو متمرکز کنه. هیچ وقت پیش بینی نمی کرد به این روز بیوفته، تا این حد سنت شکنی؟!!! برای یه لحظه همه قرارایی که تو زندگی با خودش داشت رو شکسته بود. خسته وکلافه نشست. نمیتونست فکرشو متمرکز کنه. هیچ وقت پیش بینی نمی کرد به این روز بیوفته، تا این حد سنت شکنی؟!!! برای یه لحظه همه قرارایی که تو...
-
نیمکت
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1391 15:32
نیمکت های دنیا را بد چیده اند اگر تو روی نیمکتی این سوی دنیا تنها نشسته ای و همه ی آنچه نداری کسی ست آن سوی دنیا روی نیمکتی دیگر کسی نشسته است که همه ی آنچه ندارد تویی نیمکت های دنیا را بد چیده اند ... پست شده توسط مریم
-
دلاور برخیز!
یکشنبه 21 خردادماه سال 1391 11:33
به مناسبت ۲۲ خرداد و مرد افتاده بود . یکى آوازداد : دلاور برخیز ! و مرد همچنان افتاده بود . دو تن آوازدادند : دلاور برخیز ! و مرد همچنان افتاده بود . دهها تن و صدها تن خروش برآوردند : دلاور برخیز ! و مرد همچنان افتاده بود . هزاران تن خروش برآوردند : دلاور برخیز ! و مرد همچنان افتاده بود . تمامى آن سرزمینیان گرد آمده...
-
پرواز
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1391 15:06
چشم بند به چشم؛ سفت و شق و رق ایستادم. همه این سال های آخر فقط با چشم بند میتونم بخوابم، اگه بخوابم! اونقدر ذهنم آشفته س که حتی چشم بند سیاه هم نمی تونه یه تصویر یک دست سیاه بهش بده. چند سالی هست که موهای آشفته مو آقا رضا سلمونی مرتب می کنه. حسین پسر آقا رضا رو دو هفته پیش اعدام کردن، علی می گفت بعد از اعدام هیچ کس...
-
انتظار
یکشنبه 14 خردادماه سال 1391 22:25
آب آمد و از سر دریا گذشت و تو نیامدی...
-
برای شیر زن ایران زمین
پنجشنبه 11 خردادماه سال 1391 22:34
مرور میکنم گذشته نه چندان دور را.... گذشته ای که در آن "شیرزنی" از میان زنانِ پاک این سرزمین ، با داغی در دل ، با غمِ هجرانِ پدر ، دوری او را تاب نیافت، رفت تا اوج.... به مناسبت ۱۱ خرداد ماه، سالگرد عروج هاله سحابی : شما که روحِ زندگی هستید و زندگی بی شما اجاقیست خاموش، شما که نغمهیِ آغوشِ روحِتان در گوشِ...
-
حاجی احرام دگر بند....
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 15:27
درمکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است غافل از اینکه تمام گناها نم گناه نبوده و تمام درستهایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود درمکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را...
-
برای جهان آرا
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1391 14:54
محمد جهان آرا همیشه در نظرم خیلی محترم بودی؛ اما این احترام بیشتر شد وقتی دوم خرداد 88 پای صحبتای پدر عزیزت نشستم. تازه اون روز فهمیدم که شماها کی بودین و دارن چطوری برای ما جلوه میدن هدف پاک و مقدسی رو که داشتین. حامی خون شما هستیم اما به روشی که دیگران می خوان به همون روشی که خودمون میدونیم که درسته... امروز صبح با...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 خردادماه سال 1391 22:58
قصه نیستم که بگوئی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی ... من دردِ مشترک ام مرا فریــــــــــــــــــــاد کن.
-
بابابزرگ
دوشنبه 1 خردادماه سال 1391 18:17
در خانه برخلاف همیشه بازه، صدای گریه همه کوچه را برداشته، چراغ های ایوان منتهی به اتاق بالایی خاموشه، می دونم چی شده؛ اما باورم نمیشه، بابابزرگ رفته...!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1391 17:13
قناری گفت: ــ کُرهی ما کُرهی قفسها با میلههای زرین و چینهدانِ چینی. ماهی سُرخِ سفرهی هفتسیناش به محیطی تعبیر کرد که هر بهار متبلور میشود. کرکس گفت: ــ سیارهی من سیارهی بیهمتایی که در آن مرگ مائده میآفریند. کوسه گفت: ــ زمین سفرهی برکتخیزِ اقیانوسها. انسان سخنی نگفت تنها او بود که جامه به تن داشت و...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 اردیبهشتماه سال 1391 00:38
درد می کند انحنای روح من شانه های خسته ی غرور من تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است کتف گریه های بی بهانه ام ... بازوان حس شاعرانه ام زخم خورده است دردهای پوستی کجا؟ درد دوستی کجا؟ این سماجت عجیب پافشاری شگفت دردهاست دردهای آشنا دردهای بومی غریب دردهای خانگی دردهای کهنه ی لجوج اولین قلم حرف حرف درد را در دلم نوشته است...
-
خیلی دور خیلی نزدیک
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 14:35
خدا؟ آره خدا خیلی بزرگه ... خودمون ساختیمش که هر وقت توی دردسر افتادیم یکی از راه برسه و بگه خدا بزرگه؛ اما اشکالش اینه که زیادی بزرگه! مسعود رایگان ---- خیلی دور خیلی نزدیک
-
برای همه مادران ایران زمین
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 23:38
برای شما که عشقِتان زندگیست، و مردانی زادهاید که نوشتهاند بر چوبهی دارها یادگارها و تاریخِ بزرگِ آینده را با امید در بطنِ کوچکِ خود پروردهاید
-
من اگر زن بودم
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 11:01
من اگر زن بودم تن اشعار فروغ زیر گریههای من میخیسید مادرم روی سرم درد خودش را میبافت زندگی دور تنم،پیلهای تنگ و سیه میریسید .... من اگر زن بودم تن اشعار فروغ زیر گریههای من میخیسید مادرم روی سرم درد خودش را میبافت زندگی دور تنم،پیلهای تنگ و سیه میریسید من اگر زن بودم ...حسرت سرسره بازی به دلم خون...
-
قصاب خانه!!!
سهشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1391 22:10
در زمان سلطان محمود میکشتند که شیعه است، زمان شاه سلیمان میکشتند که سنی است، زمان ناصرالدین شاه میکشتند که بابی است، زمان محمد علی شاه میکشتند که مشروطه طلب است، زمان رضا خان میکشتند که مخالف سلطنت مشروطه است، زمان پسرش میکشتند که خرابکار است ، امروز توی دهناش میزنند که منافق است و فردا وارونه بر خرش...
-
مارمولک!
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1391 20:07
فکر نکنید خداوند شما را فراموش کرده ... شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد ٫ اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما باز است ٬ اینقدر به فکر راههای دررو نباشید ٬ خدا که فقط متعلق به آدمهای خوب نیست ٬ خدا ... خدای آدمهای خلافکار هم هست ... و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد ...او عِندِ لطافت ... عند بخشش...
-
دلشکسته!
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1391 19:53
خسرو شکیبایی خطاب به شهاب حسینی: قدیما بهش میگفتن یقه آخوندی الان بهش میگن یقه دیپلمات حالاشما بگو: آخوندامون دیپلمات شدن یا دیپلماتامون آخوند؟ ( بخشی از دیالوگ فیلم "دل شکسته" )
-
رویای من
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1391 15:22
من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن هیچ انسانی انسان دیگر را خوار نمیشمارد زمین از عشق و دوستی سرشار است و صلح و آرامش، گذرگاههایش را میآراید. ... من در رویای خود دنیایی را میبینم که در آن همهگان راه گرامیِ آزادی را میشناسند حسد جان را نمیگزد و طمع روزگار را بر ما سیاه نمیکند. من در رویای خود...
-
ریشه!!!!
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1391 23:05
آدما کجان؟ آدما؟؟؟ گمون کنم ازشون یه شیش هفتایی باشه؛ سال ها پیش دیدمشون. منتها خدا می دونه کجا میشه پیداشون کرد!!! باد اینور و اونور می بردشون؛ نه اینکه ریشه ندارن؛ این بی ریشگی هم حسابی اسباب دردسرشون شده!!!! شازده کوچولو
-
من-تو-او
سهشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1391 15:54
قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود (یونگ) من به مدرسه میرفتم تا در س بخوانم . تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی ... او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا ؟! من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم میگرفتم ... تو پول تو جیبی نمی گرفتی همیشه پول در خانه ی شما دم دست بود...
-
وارد نشوید....تعطیل است
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1391 15:12
می دانی یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی بگذار منتـظـر بمانند !!!
-
من یه دختر وحشی ام
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 15:55
-اگه آدم گذاشت اهلیش کنن بفهمی نفهمی خودشو به این خطر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه... -اهلی کردن یعنی چه؟ معنیش.....یه جور ایجاد علاقه کردنه!!! روباه از اینکه اهلی شده بود ولی شازده کوچولو رو اهلی نکرده بود ناراحت نبود حتی کارش به گریه کردن هم رسیده بود اما بازم راضی بود، این انتخاب خودش بود به خواستش رسیده بود...
-
تلقین
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 20:18
این روزها که می گذرد شادم این روزها که می گذرد شادم که می گذرد این روز ها شادم که می گذرد....
-
جناب وزیر می فرمایند.....
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1391 23:52
خوب جناب وزیر زودتر می فرمودین این همه وقت نمی ذاشتیم درس بخونیم برا کنکور. باز خدارو شکر که اول دانشجو شدیم بعد فتنه کردیم!!!! وزیر علوم: کسانی که به فتنه گری ادامه دادند، حق ورود به دانشگاه را ندارند. کامران دانشجو، وزیر علوم ایران گفت: « کسانی که در فتنه سال ۸۸ فعال بوده و بعد از اتمام حجت رهبری در نمازجمعه تیرماه...
-
نارگیل
جمعه 18 فروردینماه سال 1391 19:55
در هندوستان، شکارگران برای شکار میمون سوراخ کوچکی در نارگیل ایجاد می کنند، یک موز در آن می گذارند و زیر خاک پنهانش می کنند. میمون دستش را به داخل نارگیل می برد و به موز چنگ می اندازد، اما دیگر نمی تواند دستش را بیرون بکشد، چون مشتش از دهانه سوراخ خارج نمی شود. فقط به خاطر این که حاضر نیست میوه را رها کند. در این جا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 فروردینماه سال 1391 11:56
ای کاش به جای سوگواری و گریه بر شهادت و مظلومیت حسین و اسارت خاندانش ما هر سال بر مرگ وجهالت خود و اسارت زندگی و اندیشه مان , در بند سنتهای انحرافی و عقاید جاهلانه مان محافل سوگواری و سینه زنی و زنجیرزنی تشکیل می دادیم ! دکتر علی شریعتی / آثار گونه گون / ص 217