از بچگی نامه نوشتن رو دوست داشتم ولی هیچ وقت دوستی خارج از شهرمون نداشتم که بخوام با نامه باش در ارتباط باشم، وقتی هم که دوست راهِ دور داشتم موبایل و اس م اس و یاهو مسنجر و وایبر و واتساب و ... از یادم برده بود که یه روزایی چقـــــــدر غبطه میخوردم به کارت پستال فرستادن شب عید خواهرام.
حدود دوماه پیش خواهر یکی از دوستای عزیزم برام نامه نوشت. شدم بابالنگ درازش. کسی که باهاش حرف میزنه و درددل میکنه و از علایقش میگه، بدون اینکه از قبل همو دیده باشیم.
نامه نگاری خوبه. توو این دنیایی که آدما حتی یه اندازه حرف زدن هم برای هم وقت ندارن اینکه بدونی 1000 کیلومتر اونطرف تر یه دختر مهربون و نازنین ِ هجده ساله برات وقت میذاره و مینویسه و پست میکنه و منتظر میمونه تا جواب نامه ش به دستش برسه، عالیه. اینکه یه دوست خوب به لیست دوستات اضافه شه خیلی خوبه، حتی اگر تا امروز این دوست رو ندیده باشی. اینکه بعد از پست نامه ت منتظر و گوش به زنگ میمونی تا پستچی بیاد یه حس نابِ که برای من کمتر تکرار شده.
+فهیمه نازنینم، ممنونم به خاطر این همه حس تر و تازه.
چه قشنگ..حس خوبیه
اوهوووم
عالی بود ولی این حسی که من الان دارم خیلی خیلی بهتره راستی هنوزم شدیدا منتظرجواب نامم بابالنگ درازه عروس
سلام
نمیدونستم آدرسمو داری...
منتظر باش عزیزم... بستم به پای کبوتر نامه بر
خب آقا خوش به حالش خب..
خوش به حالت خب..
اوهوم
خوش به حالمه