من اگر زن بودم

من اگر زن بودم
تن اشعار فروغ زیر گریه‌های من می‌‌خیسید
مادرم روی سرم درد خودش را می‌‌بافت
زندگی‌ دور تنم،پیله‌ای تنگ و سیه می‌‌ریسید

....

من اگر زن بودم
تن اشعار فروغ زیر گریه‌های من می‌‌خیسید
مادرم روی سرم درد خودش را می‌‌بافت
زندگی‌ دور تنم،پیله‌ای تنگ و سیه می‌‌ریسید
من اگر زن بودم
...حسرت سرسره بازی به دلم خون می‌‌ریخت
حسرت یک نفس و
دیدن سایه ی تنهای خودم توی خیابان

و رهایی ز نگه‌های حریصی که به من می‌‌آویخت

من اگر زن بودم
سندم دست کسی‌ دیگر بود

پدرم طناب قلاده ی ناموس مرا دست کسی‌ می‌‌انداخت
دفتر مدرسه‌ام
و خودم
و تمام هستی‌‌ام تحت نظر بود
توی تاکسی‌ مثل موش،توی خودم میرفتم
که مبادا،چشم راننده ی هیزی بپرد روی سرم
که مبادا دست مسافر
سهوا
بخورد به سینه‌ها و کمرم


من اگر زن بودم
عشق را بی‌ ادبی‌،فاحشگی میخواندم
زیر بار بردگی ،سر به زیر و بی‌ صدا می‌‌ماندم
شوهری داشتم و کسی‌ نمی‌‌گفت
دخترک ترشیده ست
کودکی میزادم،روی فرشی ز بهشت
به امید آنکه پشت این زندگی‌ بی‌ معنی‌
خانه ی خورشید است
من اگر زن بودم...
.
من اگر زن باشم
میزنم تو دهن این زندان
می‌‌درم،قبر ابریشمی دور و برم را
آسمان را به زمین می‌‌بندم
خانه را به صاحبش می‌‌بخشم
میشوم کلید آزادگی و حرمت انسان


ماردین امینی

نظرات 1 + ارسال نظر
.::: Stifling -- سکوتِ صدا :::. شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:09 http://eagle-eyed.blogfa.com/

تلخ اما زیبا...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد