ترس نشسته در دلم ، غمزده در نگاه من
سهم من از زنانگی ، روسری سیاه من !
راز دلم نهان شده... پشت سر حجاب من
غرق گناهم ، تو بیا ، باز بشو نقاب من
روسری سیاه من ! سهم من از ستاره ها!
دور زحل نشسته ای ، در گذر شراره ها
تیر نگاه هرزه ها حکم خلاصی که گرفت
نوبت حبس تو ومن... زیر گره ها شل وسفت
روسری سیاه من ! بخواب روی شانه ام
خمیده پشت من ، بیا بدون پشتوانه ام
نقش سپید غصه ها ، زده به تار موی من
پود سیاه شو ، بیا ... بباف آبروی من
نجابت شرقی من ! قفل تنیده روی لب !
بر آفتاب صورتم نشسته سایه های شب
سهم من از زنانگی ! روسری سیاه من !
بپیچ دور گردنم ... ببند راه آه من
ترس نشسته در دلم ، غمزده در نگاه من
باز بکوب بر سرم ، روسری سیاه من
هیلا صدیقی
خیلی زیبا بود
مثله بقیه ی کارهای خانم صدیقی ...