ایران دخت
ایران دخت

ایران دخت

کار ایران با خداست...

با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست

کار ایران با خداست

مذهب شاهنشه ایران ز مذهبها جداست

کار ایران با خداست

شاه مست و شیخ مست و شحنه مست و میر مست

مملکت رفته ز دست

هر دم از دستان مستان فتنه و غوغا به پاست

کار ایران با خداست

مملکت کشتی، حوادث بحر و استبداد خس

ناخدا عدل است و بس

کار پاس کشتی و کشتی‌نشین با ناخداست

کار ایران با خداست

پادشه خود را مسلمان خواند و سازد تباه

خون جمعی بی‌گناه

ای مسلمانان! در اسلام این ستمها کی رواست؟

کار ایران با خداست

باش تا خود سوی ری تازد ز آذربایجان

حضرت ستار خان

آن که توپش قلعه کوب و خنجرش کشورگشاست

کار ایران با خداست

باش تا بیرون ز رشت آید سپهدار سترگ

فر دادار بزرگ

آن که گیلان ز اهتمامش رشک اقلیم بقاست

کار ایران با خداست

باش تا از اصفهان صمصام حق گردد پدید

نام حق گردد پدید

تا ببینیم آن که سر ز احکام حق پیچد کجاست

کار ایران با خداست

خاک ایران، بوم و برزن از تمدن خورد آب

جز خراسان خراب

هرچه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست

کار ایران با خداست

 محمد تقی بهار
نظرات 5 + ارسال نظر
همکلاسی یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 22:32

مرسی عزیزم خیلی قشنگ بود اشکمو در آورد
فقط دیگه واقعا نمی دونم ما باید چیکار کنیم
واقعا نمی دونم رفیق....

میدونیم... هممون میدونیم... ولی نه قدرتشو داریم و نه شجاعتشو...

غزل وحامد دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 20:54 http://www.ghazalejoon.blogfa.com

ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتى نیست
در نظر قدر با کمال محمد
میلاد نور مبارک

عید شما هم مبارک دوست من

غزل پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 19:21 http://www.ghazalejoon.blogfa.com

الهی یا حمید به حق محمد / الهی یا عالی به حق علی / الهی یا فاطر به حق فاطمه / الهی یا محسن به حق الحسن / الهی یا قدیم الاحسان به حق الحسین
برای من و حامدم دعا کنید[گل]

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 21:13

شعر جالب بود اما قسمتیش دور از انصاف بود اونجای شعر که میگفت:پادشه خود را مسلمان خواند و سازد تباه

خون جمعی بی‌گناه
بشاعر نسبت بی گناه به کسانی داده که وحشیانه باعث اختناق شده بودند بانک و سطل زباله آتش میزدند محل تردد خواهر و مادر من را به حق یا نا به حق نا امن کرده بودند جرئت بیرون از خانه آمدن رو از برادر وخواهر کوچک تو سلب کرده بودند سزای این سرخپوستان که شیپورکشان نا امنی رابرای کودکانمان در دوره ای به ارمغان آورده بودند اگر مرگ نباشد(که نیست )اما دست کم نام بیگناه برآنان گذاشتن خییییییییییییییییییییییییییلی دور از انصاف استshirinabadi0919@gmail.com

فکر میکنم تعریف انصاف از دید من و شما کمی متفاوت باشد...
این شعر ملک الشعرا از نظر من کاملا مصداق امروز ایران من است.

behzad سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 00:27 http://khofashe.blogsky.com

حرف سیاسی میزنی. پس برادران بسیجی کدوم گوری هستند که وبلاگ تو رو فیلتر نکردند. سید کجایی که این ننگ ببینی

!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد