ایران دخت
ایران دخت

ایران دخت

گذر زمان بی من

"امروز، سه شنبه ششم خرداد ماه یک هزار و سیصد و نود و سه"

وقتی به این فکر میکنم که این تنها سه شنبه ایه که 6 خرداد 93 هست، که این تنها روزیه که این مشخصاتو داره و فردا یعنی یه روز دیگه هم از عمرم گذشته احساس پوچی می کنم، این سه شنبه برای خودش یه موجود (نمیدونم یه اتفاق یا یه تاریخ یا هر چی که شما بگید !!! ) مجزاست، مثل من که یه انسان مجزام، یه کسی که فقط خودمم و دیگری نیستم، مثل من که یه شناسنامه مجزا دارم و با بقیه متفاوته؛ اونم یه سری مشخصات تک داره که فقط مربوط به خودشه نه هیچ زمان دیگه ای.

همه چیزایی که فقط یه دونه ازشون وجود داره با ارزشن (البته به جز من ! ) پس این سه شنبه، این لحظه، همین ثانیه که داره میگذره با ارزشه چون همین یه دونه ازش بود و از الان به بعد دیگه این یه دونه وجود نداره ... 

یه دفعه به خودم اومدم دیدم یه ماه از تاریخی که قول داده بودم کارمو تموم کنم گذشته، تو این مدت بارها تاریخو از خانواده و دوست و آشنا و فامیل و تلویزیون شنیدم ولی هیچ وقت مغزم پیغام نداده که داره دیر میشه.


+ خیلی وقته که زمان رو فراموش کردم و این خیلی بد و آزاردهنده س.

نظرات 5 + ارسال نظر
وفیق سه‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:23 http://hayel.blogfa.com

سلام

بله دقیقا
یدونه هایی که دیگه هیچوقت نداریمشون ....

اوهوم...

دل آرام سه‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 14:19 http://delaramam.blogsky.com

واقعا همینه ها صدیقه... واقعا همینه که تو میگی... الان همین لحظه گذشت و دیگه هم برنمیگرده... البته اینجوری نگاه کردن بهش یکم استرس میاره... اما امیدوارم در بهترین زمان ممکن برات بهترین ها رخ بده.

اینجوری نگاه کردن بش شاید باعث بشه ادم (تاکید میکنم آدم نه من!!!) یکم قدر این لحظه رو بدونه...اینش خوبه
ممنونم عزیزم

دل آرام جمعه 9 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 18:07 http://delaramam.blogsky.com

"(تاکید میکنم آدم نه من!!!) " ، خب تو فرشته ای عزیز دلم
ولی فرشته ای مثل تو هم حتما قدر لحظه اش رو میدونه. اونقدر میدونه که اومده و اینجا ثبتش کرده...

فروردین شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:37 http://ashteroh.mihanblog.com/

برای همینه که می گن واقعیت ناامیدکننده است

خیلی زیاد

رهگذر شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 20:53 http://yeklahzehsokoot.blogsky.com/

سلام......
نیستی...حتی تو متنات دیگه خبری از صدیقه نیست..برگرد.
من شخصا که برا خودم خیلی حساب میشم دلم براش تنگ شده..برگرد.

سلام نازنین رفیقم
من همینجام... ولی شاید هیچی دیگه مثل قبل نشه. همه چی تغییر میکنه بدون اختیار ما!
تو باش. بیشتر بنویس... دلتنگتم زیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد