بعضی اوقات آدم حوصله ندارد ... حتی حوصله خودش را ...
بعضی اوقات آدم نمی خواهد هم کلام کسی بشه ... تو خنده ها شادی هاشون شریک باشه...
بعضی اوقات آدم ترجیح میده با هدست آهنگ گوش بده تا صداهای محیط به گوشش نرسه ...
بعضی اوقات آدم در جواب نگاه های پر از سئوال دوستاش فقط یه لبخند خشک و مرده داره ...
بعضی اوقات آدم دلش چهارتا دیوار می خواهد فقط به اندازه خودش... سکوت و سکوت و سکوت ...
بعضی اوقات آدم خودش هم نمی داند چرا...
بعضی اوقات آدم فقط دلش تنهایی می خواهد و سکوت و سکوت و سکوت ...
بعضی اوقات خیلی سخت می گذرد ... خدا شکر که می گذرد ...
آدم دوست داره بعضی اوقات خودش رو برداره و بره یک جای دور...
آره ... ولی اونقدر انرژی نداره که بتونه بره ...
و این سخت گذشتن ها و این یه مواقعی راحت گذشتن ها آخرش به کجا ختم میشه الله اعلم..
خودش بهترین تقدیر و لیاقت و قدرت رسیدن به بهتین ها رو به هممون بده
سلام
انگار عادت کرده ایم به گذشتن های تکراری...
چه عادت دردناکی
تنها یک چیز است که همیشه مرا اندوهگین می کند، و آن این است که می بینم بزرگ شده ام!
- آنتوان دوسنت اگزوپزی
نویسنده کتاب شازده کوچولو
بزرگ شدن دردناکه، سخته
درد و غم ادم با خودش قد میکشن و بزرگ میشن
همه چیز داشت خوب پیش میرفت !
تا این که... بزرگ شدیم
تو چرا از بزرگ شدن شکایت داری ؟؟؟
چون هیچکس به بچه ها کار نداره همه فکرشون به بازی کردن میگذره هر روزشون به صبحانه ،ناهار ، شام خوردن و بازی کردن میگذره .
بزرگترین غمشون هم به زور حموم بردنشون هستش
ینی تا این حد بزرگ شدی؟؟؟! من که بعید میدونم... تو هنوز کاملا بچه ای
مشکل بعضی موقع ها اینه که اصلاً نمی گذره...
میگذره.... دقت کنید داره میگذره
میدونم میگذره، اما اون لحظه انگار تمام ساعتای دنیا وایسادن و اصلاً زمان نمیگذره...
من ساعت خونه مون رو پنج دقیقه بردم جلو، شاید تو اینجور موقعها احساس کنم گذشته اما ته ته دلم میدونم که هنوز نگذشته.
درسته.... گذشتنش خیلی سخته ولی وقتی گذشت خیلی همه چی خوب میشه... خیلی حس بی نظیره...
هه ادم نمیتونه خودشو گول بزنه اصلا اون موقع است که همه استعداد های نداشته اش شکوفا میشه و مو رو از ماست زندگی میتونه بکشه بیرون :)