سلام بر ایران دخت عزیز
ببخشید تو این چند روز نتونستم بهت سر بزنم.
باور کن پری روز چند بار وبت رو باز کردم و حتی نطر هم نوشتم اما به خاطر یه سری مشکلات تو خطوط موفق نشدم ثبتش کنم.
ببخشید دیگه...
سلام اختیار دارید جناب بیگ زاده همین که افتخار میدید و اینجا رو میخونید مایه افتخاره
سکوتم را نکن باور
من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم
من آن خرمن
من آن انبار باروتم
که با آواز یک کبریت
آتش میشوم یک سر
هزاران شعله سرخ کنار هم
سکوتم را نکن باور
تمام این قفس ها را
تمام حسرت و این ترس ها را
من به دستانی که میخواهد رها باشد
شکستی سخت خواهم داد!
سکوتم را نکن باور
من آن پرهای بسته منتظر در کنج زندانم
که آواز رهایی
شعر هر روز است زیر لب
سکوتم را نکن باور
من آخر با امید ناب آزادی
تمام بغض ها را
کینه ها را
اندوه ها را
با گلوی یک جهان فریاد آزادی
شکستی سخت خواهم داد
سکوتم را نکن باور
که فردا را همانگونه که میخواهم
همانگونه که باید باشد اما نیست
میسازم
سکوتم را نکن باور
که من آن آرامش سنگین پیش از قهر طوفانم
سکوتم را نکن باور...
مرسی مرسی عزیزم...
من عاشق این اهنگم
سلام بر ایران دخت عزیز
ببخشید تو این چند روز نتونستم بهت سر بزنم.
باور کن پری روز چند بار وبت رو باز کردم و حتی نطر هم نوشتم اما به خاطر یه سری مشکلات تو خطوط موفق نشدم ثبتش کنم.
ببخشید دیگه...
سلام
اختیار دارید جناب بیگ زاده
همین که افتخار میدید و اینجا رو میخونید مایه افتخاره
ووووووای...
من عاشق برگ ریزان پاییزم.
تا حالا هم فکر نکردم این برگا که زیر پام له میشن؛ گناه دارن یا نه؛ چون فقط از این صدای خش خش لذت میبرم.
واقعا صدای بی نظیریه... اون برگ ها قبل از اینکه زیر پای شما خورد بشن مردن... نه گناه ندارن... الان رسالتشون لذت بخشیدن به شماست
باید درد دوری کشید
غم یار خورد !
ترس رقیب داشت
و زیر بار این همه له شد
خوشه دست نخورده انگور زیباست
اما مست نمی کند !!!