مترسک: من مغز ندارم، تو سرم پر از پوشاله! دوروتی: اگه
مغز نداری پس چه جوری حرف میزنی؟ مترسک: نمیدونم... ولی خیلی از آدمها هم هستن
که بدون مغز یه عالمه حرف میزنن!
گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود... دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی ادم است... دلتنگی هایی که می توانند آدم را خفه کنند...
سلام ...
خیلی قشنگ بود .
ممنونم از جادوگر همون شهری که گفتید ...
و از شما که حرفش یادتون موند .
سلام. ممنون
سلام
قبلا تو وبلاگ یکی دیگه از دوستام خونده بودم اما خیلی قشنگ بود ارزش دوباره خوندنو داشت :)
سلام
خدارو شکر که حتی از این مطلب تکراریخوشتون ومد.
و بدتر این که این آدما بیشتر هم اهل عملن!!!
داریم نتایجشو همه میبینیم!!!
اره واقعا . درست میگی متاسفانه.
گلوی آدم را
باید گاهی بتراشند
تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود...
دلتنگی هایی که جایشان نه در دل
که در گلوی ادم است...
دلتنگی هایی که می توانند آدم را خفه کنند...
در نهایت مترسکه حرف هاش از خیلی از انسان ها بهتر بود.
سپاس فراوان. جملات زیبایی بودند.