درباریان : بفرمائید، خوش آمدید قربان، . قدم رنجه فرمودید ..... ای همه قربانتان ای کاش امشب را هم میماندید، .... چقدر این روزهای خوش زود به پایان رسید، آقایان بگریید .......
آقا محمد خان : ما باید گریه کنیم به حالِ این مُلک، ما که از همه چیز و همه کس دل بریدیم، شما هم به هیچکس دل نبندید. بترسید، از مالی که به زور ستانده شود، بترسید، از خونی که به ناحق ریخته شود، بترسید، از آهی که از ته دل کشیده شود، خداوند این سرزمین را از ظلم و ستم و جهل و فریبکاری و خرافات محفوظ بدارد ........
______________________________________________
دیالوگی ماندگار از سریال قهوه تلخ
کارگردان : مهران مدیری
نویسنده ها : امیر مهدی ژوله - خشایار الوند
هزاران لایک تقدیم تو باد....
سپاس...
سلام
چه دیالوگ قشنگ و چه دعای خوبی. اما حیف که الان ایران افتاده وسط ستم و جهل و فریبکاری و ...
خوشحال میشم که بتونم بازم با عکسایی که میذارم شمارو تو لذتام شریک کنم :)
سلام
حتما همین اتفاق میافته
سلام دخت ایران ...
:
نترس شده ایم ...
خون ها را رنگ دیدیم و رنگ ها را خون ... خیره ماندیم به انتهای جاده های بی باور ...
در جهل فرو رفتیم ...
و ریا ترویج کردیم ... به جای خوشبحتی در کام هم زهر ریختیم ...
:
همه چیز شد لق لقه ی زبانمان ...
:
از صفحه ها گذشتیم و به حاشیه ها رسیده ایم ....
:
صفحه اخر
ورق زدم
صفحه سفبد بود
در حاشیه اما
نگهبانان عصمت مردم
صف به صف ...
حرام زادگان بودند ...
:
لحظه هات اروم ....
مشکل از جایی شروع شد که به ترس از لایه های بالای حکومت گذشت و به سفره مردم اومد.
مرسی زیبا بود
ترس به جای نفت...
الان همه ترس ها برای طبقات پایینه...
هرچی طبقت پاپیینتر سهمت از ترس بیشتر...
هیچ وقت با این سریال به اصطلاح " حال" نکردم!
ولی دیالوگ قشنگی بود. باد آورده رو باد می بره. من منتظرم بادم کی می یاد؟
منم خیلی کم از این سریال دیدم. ولی این دیالوگش انصافا شاهکار بود...
بله... بله...
به حق که دیالوگ پر معنی و به جایی بوده...
منم که عاشق قهوه تلخ هستم، حیف که نمیتونم ببینمش.
تا قسمت 75 اش رو خریدم اما فقط 20 قسمت اولش رو دیدم!
فکر کنم رئیس جمهوری چین وقتش از من آزادتره
من همون 20 قسمت اول رو هم یه خط در میون دیدم ولی به برکت اطرتفیان در جریان روند داستان هستم.
آقا محمد خان؟!
لطفعلی خان بود اصلاح کنید لطفا